• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5776 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۱۲ خرداد

لذت پشت پا زدن به یقین‌های سترون

امیر ‌یوسفی

با الهام از واژه‌سازی‌ها و مفهوم‌پردای‌های خلاقانه روانشاد محمدعلی اسلامی ندوشن، زندگی فکری مصطفی ملکیان را می‌توان تابلویی از هنر «ترک و طلب» دانست؛  هنری ظریف که به صاحبش یاد می‌دهد چگونه و چه زمان، چیزی را فرونهد و از خیرش بگذرد و چیزی جدید را برگزیند و جانشین کند. این هنر، کشاکشی است میان پس زدن و پذیرفتن یا میان گرویدن و گریختن. کسانی که به این هنر آراسته‌اند در ترک باورها و عقاید پیشین، دلیرند و در مطالبه باورها و عقاید نو، جسور. این ترک و طلب، البته پیداست که همواره بر مدار صحت و صواب نیست و می‌تواند مطابق مقتضای صدق و صواب باشد یا نباشد. به این اعتبار، هر «ترک و طلب»ی فی‌النفسه و الزاما ارزش علمی ندارد و شأن معرفتی‌اش قابل وارسی و ارزیابی است. با این همه چنین هنری، به خودی خود رفتاری شجاعانه، جسورانه و دور از مصلحت‌سنجی و عافیت‌جویی است. 
ملکیان به اقرار خود در کمابیش چهار دهه حیات معرفتی‌اش، دست‌کم پنج یا شش‌بار این ترک و طلب را و این گریختن و گرویدن را تجربه کرده است. بنیادگرایی، سنت‌گرایی، روشنفکری دینی، اگزیستانسیالیسم و نظریه عقلانیت و معنویت، 5 منزلگاهی‌اند که او در سفر اودیسه‌ای و سلوک آگوستینی‌اش از اوایل دهه 60 تاکنون در آنها اطراق کرده است. شاید بتوان «نو رواقی‌گری» را هم منزلگاه ششمی دانست که او اکنون مستاجر آن است. در تمام این خانه به دوشی‌های وجودی و معرفتی، شیوه ملکیان، شیوه ترک و طلب بوده است: طلب حقیقت و ترک یقین. می‌توان با او رخ به رخ نشست و در دلایلش برای ترک منزلگاه پیشین و طلب منزلگاه نو چند و چون کرد. دلایلش را می‌توان پذیرفت یا نپذیرفت، اما آنچه در «کار عمرانه»ی او ستودنی است وفاداری مادام‌العمرش به حقیقت و سوءظن دايمش به یقین است. این ماراتن استقامت در میدان حقیقت‌طلبی، سیمای یک «متفکر خروج» و «اندیشمند عبور» به او بخشیده است.
 ملکیان به گواه زندگی پرفراز و نشیبی که در ساحت معرفت داشته در عبور از باورهای ابطال شده و یقین‌های سترون، دست و دلش نلرزیده است. او شجاعت جهش دارد و بی‌هراس از ملامت سرزنش‌گران، هر جا که اخلاقِ باور اقتضا داشته «برون خویشی» کرده و از اجاره اعتقاد و یقین موقتش بیرون آمده است. او را باید از حلقه «اندیشمندان یکجانشین» بیرون آورد و در زنجیره «متفکران خوش‌نشین و اجاره‌نشین» نشاند. تکرار این نکته مهم خالی از فایده نیست که در صحت و صدق دلایل او در این واگشت‌ها و فراگشت‌ها می‌توان شبهه کرد اما در شهامت او برای این پرده‌گردانی‌ها و اجاره‌نشینی‌ها نمی‌توان تردید داشت. او تاکنون دست‌کم پنج‌بار چنین اجاره‌نامه‌هایی را فسخ کرده و کوله‌بارش را به منزلگاهی جدید کشانده است. آیا این وضعیت غامض و خطیر، همان سرنوشت تراژیک سیزیفی است که هر انسان حقیقت‌طلبی، محکوم به آن است؟ 
با این صورت‌بندی مختصر، می‌توان کمابیش فهمید که مصطفی ملکیان چگونه می‌تواند در زمانه ما «اندیشمند عبور» و «متفکر خروج» لقب بگیرد. کارنامه او البته خالی از مزیت «تاسیس» نیست اما هنر حسادت‌برانگیز و جسارت انکارنکردنی‌اش، قبح‌زدایی از «خروج و عبور» است؛ ولو اینکه مصادیق آن خروج‌ها و عبورها محل تأمل و تشکیک باشد. او بازاندیشی و تجدیدنظر را به مرتبه یک فضیلت علمی و اخلاقی ارتقا داد و مرز تغییرات تفننی و تحکمی و دلبخواهانه  فکر را از تحولات حقیقت-پایه در اندیشه و منش انسان‌ها جدا کرد. تجربه خروج و عبور حقیقت‌طلبانه، لذت نوسازی شخصیتی را به سالک طریق معرفت خواهد چشاند مشروط به اینکه به اخلاق باور و اقتضائات حق‌طلبانه‌اش ملتزم باشد. عبور از یقین سابق و خروج از باور پیشین، آنگاه و تنها آنگاه در شمار فضایل می‌نشیند که به یک منش صادقانه حقیقت‌جویانه منضم شده باشد وگرنه چه توفیری خواهد داشت با انفعال سوفیستی یا انکار دون ژوانی؟ حقیقت‌طلبی اقتضا می‌کند که باور منسوخ را شجاعانه کنار بگذاریم و از فکر نو، کریمانه میهمان‌داری کنیم. این ترک و طلب، تذبذب و تزلزل فکری نیست، بلکه گشودگی در برابر چیزی است که موقتا حقیقت می‌پنداریم؛ آمادگی برای بهسازی و بازسازی و نوسازی یقین‌هایی است که به ناراستی‌شان واقف شده‌ایم. هنر شریف ترک و طلب، از ما موجوداتی شجاع‌تر و متواضع‌تر خواهد ساخت. در سایه همین هنر است که می‌توانیم حتی در مقابل استاد مصطفی ملکیان، اهل ترک و طلب باشیم. چیزی از او را ترک کردنی بدانیم و چیزی دیگر از استاد را طلب کردنی بشماریم. مولانا که خود از قهرمان میدان «خروج و عبور» بوده است بارها به چنین نوسازی‌ها و بهسازی‌هایی خوشامد گفته است. این توصیه‌ها از دفتر پنجم مثنوی معنوی، ستایشی بلیغ از هنر شریف «ترک و طلب» است: 
فکر در سینه در آید نو به نو 
خند خندان پیش او تو باز رو
هر دمی فکری چو مهمانی عزیز
آید اندر سینه‌ات هر روز تیز
هر چه آید از جهان غیب وش
در دلت، ضیف است او را ‌دار خوش
روزنامه‌نگار

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
تیتر خبرها
لاریجانی به صحنه آمد ایران خواهد ماند هر چه عقب بنشينيم طرف مقابل جلو مي‌آيد ‌منوط كردن سياست از صندوق‌ رأي چه مي‌خواهيم؛ ما و دموكراسي چرا تيم رسانه‌اي ايران بازداشت شده است مردم و روشنفكران(۱) خاتمی؛ اندیشه‌ای که لبخند می‌زد توافق ملي لحظه پيروزي وقتی «بازدم هنرمند» اثر هنری می شود! همه چالش‌هاي بنيامين نتانياهو احترام به استاد چرخه اقتصادي قطع درخت در تهران بايد از بين برود لذت پشت پا زدن به یقین‌های سترون غوطه‌ در اقيانوس زرد غربي چيزهاي دردناك پس‌لرزه‌های محاکمه تاریخی امریکا کارگردانان مشهور برای ساخت فیلم درخواست نمی دهند اثرات كاهش ارزش پول ملي در تابستان مشخص مي‌شود درخت‌کُشی در تهران از قیطریه تا ستارخان خطر توقف صادرات با شرايط جديد ثبت سفارش كالا قتل زني ۷۵ ساله به دست پرستار خانه ‌منوط كردن سياست مردم و روشنفكران(۱) از صندوق‌ رأي چه مي‌خواهيم ما و دموكراسي خاتمی اندیشه‌ای که لبخند می‌زد توافق ملي لحظه پيروزي
کارتون
کارتون